خلاصه داستان : دو مامور پلیس دردسر ساز یک پرونده جدید را تحویل می گیرند. مدتی بعد از تحقیق بر روی این پرونده، طولی نمی کشد که آن ها وارد یک بازی مرگبار می شوند...

خلاصه داستان : یک ماور سابق پلیس ( جت لی ) بخاطر اینکه به پدرش که یک تبهکار چینی بوده و نیز برادر کوچکترش اجازه داده که به سان فرانسیسکو فرار کنند به زندان می رود . پس از مدتی برادرش توسط یک گروه مافیایی به رهبری دلروی لیندو کشته می شود . لی از زندان می گریزد و به آمریکا می رود تا قاتل برادرش را یافته و از او انتقام بگیرد...

خلاصه داستان : لینگ (جت لی) دانش آموزی از مدرسه هنرهای رزمی کوه آبی، به همراه دیگر دانش آموزان خود را درگیر جنگی سیاسی/قبیله ای در سراسر کشور می بینند و...

خلاصه داستان : داستان فیلم در مورد زمانه ای از هنگ کنگ است که امپراتوری های مختلف آن را اشغال کرده اند. در این میان انجمنی به نام "انجمن گل قرمز" سعی دارد تا امپراتوری مانچو و متحدانش را سرنگون کند...

خلاصه داستان : جت لی در دوران کودکی خود در یک مدرسه شائولین به آموختن هنرهای رزمی پرداخته ، مکانی که افراد برای مسابقات حرفه ای آموزش میبینند ولی اتفاقاتی میافتد که او و دوستش از این مدرسه اخراج میشوند...

خلاصه داستان : جت لی در نقش پلیسی بازی میکند که کارش این اجازه را به او نمی دهد که بگذارد پسرش به مسابقات کونگ فو برود…

خلاصه داستان : "مایکل"، که پیشتر در یک برنامه آزمایشی برای ایجاد ابرسربازها شرکت داشته، مجبور می شود به عنوان قهرمانی نقابدار با همرزمان سابق خود بجنگد...

خلاصه داستان : فو (جت لی) جوانی با مهارت‌های رزمی فروان ولی خوش قلب است. او به علت مشکلات مالی به موسسه تسوکاماتو می‌رود تا در شکار قاتل تسوکاموتو شرکت کند، اما...

خلاصه داستان : بعد از اینکه گروه کار به ظاهر راحتی را برای آقای چرچ (بروس ویلیس) انجام می دهند، متوجه می شوند که نقشه شان به خطا رفته و یکی از افراد خودشان توسط رقیب پول پرستشان، ژان ویلین (ژان کلود ون دم)، کشته می شود. آنها آماده می شوند تا به سرزمینی وحشی بروند، با نام های جدیدشان، بیلی بچه (لیام همسورث) و مگی (یو نان)- تا هم جلوی اسلحه ای خطرناک را بگیرند و هم انتقام خون برادرشان را بستانند...

خلاصه داستان : چین، سال 1946. «ریک اوکانل» (فریزر) و «ایولین» (بلو) پسر جوانی به نام «الکس» (فورد) دارند که مقبره ی «امپراطور هان» (لی) و ارتش ده هزار نفری او را کشف می کند. خیلی زود «هان» به زندگی باز می گردد و حالا پدر باستان شناس جاسوس «الکس» به کمک او می آید تا جلوی دستیابی امپراطور شیطان صفت به جاودانگی را بگیرند.